امیر حسینامیر حسین، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 20 روز سن داره

من یک مادرم...

خنده تو

1392/4/12 13:44
نویسنده : آزاده
405 بازدید
اشتراک گذاری

هنوز عادت نکردم به شرایط جدید. گاهی کم میارم و احساس ناتوانی می کنم.مخصوصا وقتی گریه میکنی و نمیدونم چرا گریه می کنی. وقتی داری شیر میخوری و وسطش می زنی زیر گریه و من دلم آب میشه از دیدن چهره گریونت. چقدر تو معصومی پسر من. چقدر مظلوم و بی آزاری. بعد از یه عالمه گریه و بد قلقی و شیر نخوردن و و کلافگی من ،وقتی یه هو یه لبخند رو لبت ظاهر میشه همه چیو فراموش می کنم... از دیدن خنده معصومانت اشک توی چشمام جمع میشه و  فراموش می کنم تمام کم خوابیا و خستگیا رو...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (3)

ندا
12 تیر 92 14:11
سلام آزاده جون قدم کوچولوت مبارک پسر من الان 3.5سالشه من از همون روز اول محیطو آروم نکردم همیشه با صدای تلوزیون میخوابوندمش زیاد شیر نده بهش همیشه با روغن بچه چربش کن لباس گرم تنش کن چون هنوز یاد رحمتو باهاشه صدای پارازیت رادیو یا جارو برقی آرومش میکنه زیاد بغلش نکن چون اینطوری بد عادت میشه تو گهواره یا تختی که مثل ننو تکون بخوره بزارش تو یه پتو نرم بپیچش که یادآور رحمته براش تو گهواره با محیطی که کاملا آروم نباشه بخوابونش اگه گریه کرد از سیریش و تمیز بودنش مطمئن باش و در غیر اینصورت به گریه هاش بیش از حد اهمیت نده کم کم عادت میکنه چون در غیر اینصورت خیلی اذیت میشی اگه خواهر مادر یا کسی داری کمکت کنه کم کم عادت میشی و روحیت بهتر میشه چون زنها بعد زایمان یه افسردگی میاد سراغشون باید همراه داشته باشی من که بهش اصلا دل درد هم نداشت روزانه گرایپ میکسچر میدادم از همون اوایل تولدش کوفق باشی گلم
آزاده
26 تیر 92 15:19
مامان آزاده ما عکس میخوایم از امیرحسین جونمون
ناهید(مامان امیرحسین)
30 مرداد 92 12:08
توی ماه های اول با اون همه سختی و خستگی و تغییر ناگهانی همه چیز در زندگی فقط لبخندشون آدم رو آروم و دلگرم میکنه. لحظه های شیزین تری در راهه. خوش باشید همیشه